به کی میشه اعتماد کرد؟
هی… یادش بخیر اون قدیما که جوون بودیم… مرام و معرفت فراوون بود… مردم به هم اعتماد داشتن… با گرو گذاشتن یک تار سیبیلشون پول قرض می گرفتن و کلید خونه شون رو موقع سفر به همساده شون می سپردن… همسایه به همسایه اعتماد داشت و کاسب به مشتری… اعتبار و آبرو مهمترین ابزار یک کاسب بود برای کسب و کار… اما امان از اوضاع و احوال فعلی و بحران بزرگ بی اعتمادی… دیگه تار سیبیبل که چه عرض کنم… چک و سفته و … هم علاج کار نیست… به قول شاعر گفتنی هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد ، هیچ شفقت نه پدر را به پسر میبینم … به قول عیال مربوطه، به چشات هم این روزا نمی تونی اعتماد کنی… راستی به کی می شه اعتماد کرد؟؟ صندوق قرض الحسنه، پیش فروش خودرو و آپارتمان، املاکی سر کوچه مون، حرفهای فلان مسئول، وعده های فلان کاندیدا… چی بگم آقاجون… این روزا از رفیق و نارفیق ضربه می بینیم … زیر لب برای اون به ظاهر دوستان، زمزمه می کنم… برو که بی حقیقتی، تو قلبِ من جات نیست… اونقد از تو دور شدم، که دیگه پیدات نیست….تو رفیق نا رفیق چه بد شدی ای وای….خونه آتیش زدن و بلد شدی ای وای… آره آقاجون… وای از روزی که دیوار بی اعتمادی فرو بریزه دیگه با هیچ چسب و سریشمی قابل وصله پینه نیست… پس مواظب آبرو و اعتبار خودمون باشیم چون بهترین سرمایه یک آدم، اعتمادی هست که اطرافیان بهش دارن…
- نسرین فائق
- کد خبر 11460
- طنز
- بدون نظر
- پرینت