شما اینجا هستید
اجتماعی » مرا دردیست اندر دل…. ( دلنوشته آقاجان )

دو سه روزی است که آقاجان برایتان ننوشته است. راستش را بخواهید نه حالمان مساعد است و حسش بود و نه تراکم خبرها می گذارد که نفس راست کنیم و البته در این دیار ، اوضاع آنچنان شلم شورباست که مانده ایم از کجا شروع کنیم و از چه بگوییم … به قول شاعر گفتنی

مرا دردیست اندر دل ، اگر گویم زبان سوزد

اگر پنهان کنم ترسم ، که مغز استخوان سوزد

 

همیشه گفته ام که ما مردمان نیم هستیم …مردمان ناتمام… هیچگاه کارها را کامل انجام نمی دهیم… به عنوان مثال در وضعیت فعلی که این ویروس فسقلی اما خطرناک ، بر زندگی همه ما سایه افکنده است به جای آنکه به تجربیات جهانیان در امر قرنطینه عمل کنیم تا سریعتر این ماجرا ریشه کن شود ، هر کجا که می توانیم زیرآبی می رویم و نامش را می گذاریم زرنگی… آهای دوست عزیز که یواشکی خونه شبانه اجاره می دهی ، یواشکی ماشین و موتور شارژی و دوچرخه کرایه می دهی ، قیمت ماسک و مواد ضدعفونی کننده را چند برابر می کنی ، آب را به عنوان ماده تمیز کننده با قیمت فضایی می دهی دست خلق الله ، آرایشگاهتو زیر زیرکی باز می کنی و تلفنی با مشتری ها هماهنگ می کنی ، کلنجار میروی و سر و زور میزنی که غرفه یا هتل خودت را باز نگه داری ، الکل صنعتی را به عناوین دیگر می دهی دست جوان های مردم ، آهای مرفه بی درد که با قولنامه سوری و نامه اشتغال به کار جعلی ، نوروز را میخواهی بیایی کیش  و … و… و…  نه اخوی ، نه داداش … کارهایی که شما می کنی ، نه زرنگی هست و نه شجاعت … به قول رضا مارمولک ، اند حماقت و دون پایگیه…

تو روزگاری که پرستارها و دکترهای ما شبانه روز جانشان را گذاشته اند کف دستشان و بدون داشتن ماسک n95  و لباس ایزوله و مناسب ، با کمترین امکانات رفته اند واسه نجات جان هموطنانشان… این کارها رذل بودن و ندانم کاری را نشان میدهد و دور بودن از انسانیت…

آهای خانم ، آهای آقا … تنها ، تنها ، تنها راه کنترل این ویروس بلا ، این هست که مدتی خانه بشینی و سعی کنی که بیرون نیایی… این جوری هم به خودت و خانواده ات رحم کرده ای و هم باعث میشوی تا گسترش این ویروس کم و کمتر شود…

البته… آقاجان …. همه این هایی که گفتم دلیل نمیشود که نقش پر رنگ مسئولین را در اوج گرفتن این اپیدمی نادیده بگیریم… آن هایی که باید به موقع قرنطینه می کردند ولی گفتن کار قرون وسطایی است و نکردند… آنهایی که باید به موقع تعطیل می کردند و نکردند… آنهایی که باید به موقع اطلاع رسانی میکردند و هشدار می دادند و ندادند… آنهایی که باید واقعیت ها را می گفتند و بگویند و نگفتند و نمی گویند…. همه و همه نقش دارند…

الان وقتش است که همه ، توصیه هارا جدی بگیریم… مرگ همیشه در خانه همسایه را نمی زند ، اگر اندکی کوتاهی کنیم سراغ ما و اطرافیان ما هم می آید… پس بهتر است خیلی خیلی ماجرا را جدی بگیریم… اگر زنده باشیم ، خسارت های مالی را هم می توانیم جبران کنیم و دوباره روزهای خوب را بسازیم … اما اگر جدی نباشیم ، حتی اگر زنده هم بمانیم ، این ماجرا آنقدر طولانی میشود که دیگر ضررهای مادی و معنوی آن را نمی توانیم جبران کنیم…. می دونم آقاجان ، قلمم تلخ بود و مثل همیشه شیرین ننوشتم… اینو بگذارید به پای ناراحتی و نگرانی من و البته افسوس برای صدها هموطنی که جانشان را از دست داده اند… ولی لازم بود که صریح حرفهایم را بزنم… الان دیگر وقت تعارف و رودروایسی نیست… پس از حالا به بعد ، همه با هم در خانه هایمان می مانیم و ویروس کرونا را شکست می دهیم… افتاد آقاجان؟

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

پایگاه خبری تحلیلی اندیشه کیش | نگاه متفاوت و تحلیلی به اخبار کیش

فید مطالب
تویتر
اشتراک گذاری در فیسبوک
اشتراک گذاری در تویتر
اشتراک گذاری در گوگل پلاس
اشتراک گذاری در لینکداین
فید مطالب
تویتر